فرنامفرنام، تا این لحظه: 12 سال و 16 روز سن داره

كوچولوي دوست داشتني

تپل

سلام اقا پسملم قندعسلم. تپل مپلم نميدونى چه وضعيتى واسم درست كردى! آخه شمكو من گشنت كه ميشه تو شكم مامان خودتو جمع وبيحركت ميكنى تا مامان پاشه بره يه چيزى بخوره(مخصوصا شير) همين كه بهت رسيد ديگه عروسى راه مى اندازى...اخه شمكو اگه مامانت تپلى شد تقصير من نيست ها... باباى هم صبحا ميگه شير بيارم ؟خوردى!تكون خورده!خلاصه هواتو داره حسابى. كلى تكون ميخورى واسش عزيز مامان منتظريم بياى دوستت داريم
24 اسفند 1390

وسايل جديد پسملكم

دوست بابافرزاد به سفارش وانتخاب ما از دبى واست تخت پارك ونى نى لاى لاى وصندلى غذا و زيرپايى فرستاده بود قشم كه عمو فرهاد تحويل گرفته بود و بابايى رفت آوردشون . وقتى بابايى آوردش خونه اولين كارى كه كرد نصب كردن وسرهم كردن وسايلت بود... مامان فدات شه از اون لحظه بيقرارتر شدم واسه اومدنت به خونه
23 اسفند 1390

اولين گفتمان بين ما

سلام پسر گلم. اولين حرفهاى ما در اين وبلاگ مصادف ميشه با٣٤هفتگى تو. آخه تا قبل از اين من تو سالنامه واست مى نوشتم. پسملم من وبابايى رفتيم سونوگرافى واسه ديدن روى ماهت.بر اساس سونو شما٣٣هفته٦روزت بودو وزنت٢كيلو٤٠٠بودى تپل مپل شدى جوجو من واست از ته دل دعا ميكنم سالم سلامت وقوى باشى تا وقتش كه بياي پيشمون.  دوستت داريم
23 اسفند 1390
1